نزاعهای سیاسی و فرسایشی ماه های اخیر که می توانست با اتخاذ استراتژی بهتر از سوی کاندیداهای معترض و رعایت حقوق مدنی ، تحمل و سعه صدر از سوی گروه حاکم ، بدل به نمایشی از ظرفیتهای مدنی نظام مبارک جمهوری اسلامی و گفتمان سازنده سیاسی در میان گروه های معتقد به اساس نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی بشود و برای دنیای مدعی ناسازگاری میان اسلام و مردم سالاری و حقوق بشر ، بدل به الگویی عملی گردد ، با بی تدبیری و استراتژی یک بعدی گروهی و با انکار و تضییع حقوق مدنی ، تنگ نظری و انتقام جویی گروهی دیگر بدل به بزرگترین چالش داخلی نظام اسلامی و دستاویز دشمنان و مخالفان داخلی و خارجی جمهوری اسلامی در دهه های اخیر شد .
سوء مدیریتها از هر دو سوی این ماجرا نشان داد که ما هنوز مدیریت مناسبی در برابر برخی مسائل داخلی نداریم . نه تنها مدیریت مناسبی نداریم بلکه گاهی با سوء مدیریت موجب می شویم مسائله ای مدنی بدل به بحرانی چالش برانگیز شود . ظرفیتهای مدنی قانون اساسی با سوء تلقی ها و سوء برداشتها ، بیش از گذشته مهجور ماند و بلکه دستخوش هجوم قرار گرفت و اصول ارزشمند دیگری از قانون اساسی نیز مورد شک وتردید عده ای واقع شد. این همه ، نتایج نامطلبوی بود که علاوه بر آسیبهای اجتماعی ناشی از برخوردهای خود سرانه ، خلاف قانون و شرع برخی از مدعیان حراست از باورهای بنیادین نظام اسلامی متوجه جامعه آرام و پر نشاط ملت حماسه ساز ایران گردید .
اختلافی که از سوء مدیریتهای دو طرف نزاع (که بنا بر بعضی تحلیل ها تعمدی و بنا بر برخی تحلیل های دیگر به غلط و بدون برنامه صورت گرفته) ناشی شده است در بهترین حالتش نقطه تاریکی خواهد بود که در حافظه تاریخی بخش قابل توجهی از شهروندان نظام جمهوری اسلامی تا مدتهای طولانی باقی خواهد ماند .
بدتر از همه آنچه گفتم ، ایجاد بستری مناسب برای بروز برخی کج سلیقگی ها و روزنه هایی برای انحراف در جریان موسوم به موج سبز است . موج سبز در آغاز پیدایشش بنا بود در بستری از اعتقاد راسخ به راه روشن امام راحل(ص) و نظام جمهوری اسلامی ، مطالبه حد اکثری در چهار چوبه قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ، احیاء سیاست اخلاق مدار اسلامی و اعمال اصلاحات مبتنی بر اصول انقلاب اسلامی متولد شود ، رشد کند و ببالد .
همین اهداف منطبق بر آرمانهای اصولی و اساسی انقلاب اسلامی که مژده دهنده بازگشت به مبانی فکری ایده اولوگهای اولیه و اصیل انقلاب اسلامی همانند امام راحل (قدس سره) ، شهید آیت الله استاد مطهری (قدس سره ) و شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره ) بود موجب شد تا بخش قابل توجهی از علاقه مندان به نظام جمهوری اسلامی و معتقدین به ولایت فقیه که از شیوه های رفتاری و مدیریتی گروه حاکم بر دولت یا سایر نهادهای نظام مقبولشان ،ناراضی بودند در صف حامیان موج سبز قرار بگیرند . علاقه مندانی که علی رغم طیف گسترده و متفاوت هوادارن موج سبز با اعتماد به شخصیت سردمداران آن باور داشتند که هرگز مبانی اساسی این حرکت اطلاح طلبانه ی متکی بر اصول ، از چهار چوبه تعریف شده آن خارج نخواهد شد .
با کمال تأسف امروزه با استمرار فضای آشفته تنازع میان دو سوی گفتمان موسوم به اصلاح طلبی و هواداران دکتر احمدی نژاد و آلوده شدن موج سبز به فضایی که می رود تا با مبانی اولیه اش در تعارض جدّی قرار بگیرد شاهد رگه هایی از کج تابی در این حرکت امید بخش هستیم .
امروزه علاوه بر آنکه سلطنت طلبان و منافقین مارک دار خارج نشین که نه تنها نسبتی با اهداف اولیه موج سبز ندارند بلکه بارها و بارها دشمنی شان را با اندیشه و راه تابناک امام راحل (قدس سره) و نظام جمهوری اسلامی و ولایت معظم فقیه نشان داده اند ، خود را مالک موج سبز ملت ایران می دانند و متاسفانه سردمداران جریان موج سبز نیز نسبت به روشن کردن صریح تر و جدی تر مرزهایشان با آنان تعلل ورزیده و به وضوح محافظه کاری می کنند. مشاهده می شود که برخی از بزرگان این حرکت سبز نیز در داخل به خطاهایی بزرگتر دست می زنند که به آشکارا عدول از خط روشن و تابناک امام راحل (قدس سره) و مبانی پیش گفته موج سبز است . خطاهایی که اگر چه می تواند از سر غفلت یا تقابل با فشارهای روز افزون رقیبشان انجام گرفته باشد اما هرگز برای بسیاری از همراهان انقلابی و حزب اللهی موج سبز محملی از توجیه نخواهد داشت .
موجب تأسف است که شخصی مانند آیت الله منتظری که مطرود سیاسی امام راحل (قدس سره ) بوده و کمتر کسی از جریانهای منتهی به ماجرای جدایی ایشان از امام بی خبر است ، مورد توجه برخی سردمداران حرکت سبز قرار می گیرد . اگر چه شخصیت علمی ایشان همانطور که امام راحل (قدس سره) فرمودند برای ما محترم است اما شخصیت سیاسی ایشان به روشنی در تقابل با خط امام و رهبری معظم انقلاب است .
آیا ایشان همان شخصیتی نیستند که امام راحل در نامه مورخه 6 فروردین سال 1368 به ایشان نوشت : با دلى پر خون و قلبى شکسته چند کلمهاى برایتان مىنویسم ... از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامى عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین مىسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبرى آینده نظام را از دست دادهاید ... با دلى شکسته و سینهاى گداخته از آتش بىمهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت مىکنم دیگر خود دانید: ...
2- از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک مىشوید در هیچ کار سیاسى دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. ... (صحیفه امام ، جلد 21 ، صفحه 332) .
آیا ایشان همان شخصیتی نیستند که امام راحل علی رقم آنکه ایشان را حاصل عمرشان می خواند اما او را کنار گذاشته و در نامه مورخه 26 فروردین 1368 به مجلس شورای اسلامی در موردشان نوشتند :... همین قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیهها و پیغامها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد، ... با دلى پر خون حاصل عمرم را براى مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم ... . (صحیفه امام ، جلد 21 ، ص 350)
چگونه است که امروز برخی سردمداران طیفی که تمام افتخارشان را به ادامه خط امام راحل (قدس سره) می دانستند ایشان را تقدیس می کنند تا جائی که از مصادیق منحصر روحانی واقعی شمرده شوند ؟ این مطرح شدن دوباره آقای منتظری آن هم توسط کسانی که خودشان را در صف اصحاب امام راحل (قدس سره ) می دانند جز آشکار شدن روزنه های انحراف آیا معنای دیگری دارد ؟
آقایان موسوی ، کروبی و خاتمی باید این را بدانند که هواداران اصیل موج سبز ، همانها که اگر این حرکت امیدی به حیات داشته باشد باید به آنان تکیه کند ،از صمیم جانشان به خط امام ( آنگونه که در سیره و مکتوبات و سخنان ایشان منعکس شده است ) معتقدند و هرگز سر سوزنی زاویه پیدا کردن از آن مسیر تابناک را تحمل نخواهند کرد و قطعا التزام عملی به ولایت معظم فقیه و رهبری انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای (دام ظله) را اگر چه به زیان خودشان هم تمام شود ، یکی از اصول تخلف ناپذیر سیره امام راحل می دانند .
زاویه پیدا کردن به سوی افرادی مانند آیت الله منتظری که از زمان رحلت امام راحل تا کنون از هر فرصتی برای ادامه مسیر خطایی که امام عزیزمان ایشان را از آن بر حذر داشتند استفاده کرده است و عدم تبیین ، صریح و غیر محافظه کارانه مرز نهضت سبز پایبند به انقلاب ، راه امام، ولایت فقیه و قانون اساسی با مدعیان سکولار ، سلطنت طلب و لیبرال نهضت سبز ، دو اشتباه بزرگ است که اگر ادامه یابد علی رغم استمرار مخالفت مدنی با آنچه با آن مخالف بوده اند ، برای اصلاح طلبان اصول گرای حامی موج سبز ، راه دیگری جز زاویه پیدا کردن از آن نخواهد گذاشت و گره زدن سرنوشت حرکت مردمی موج سبز به گروه های نامبرده نیز نتیجه ای جز آب ریختن به آسیاب دشمنان قسم خورده داخلی و خارجی اسلام ، جمهوری اسلامی ، خط امام و قانون اساسی نخواهد داشت .
اگر چه جناب مهندس موسوی در آخرین بیانیه خود کوشیده اند تا خط خویش را بار دیگر را از ساختار شکنان جدا کنند اما به نظر من تا وقتی این موضع گیری ها شفاف تر و صریح تر نباشد در خارج کردن طیفی که از اندیشه و سیره امام راحل و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی فاصله اساسی یا زاویه دارند چندان مؤثر نخواهد بود .